اسطورهها کسانی هستند که خود را به تاریخ تحمیل نموده و با در هم شکستن زمان و مکان جاودانه میشوند و ناصر حجازی از جنس همین اسطورههای جاودانهای است. بدون تردید وی از محبوبترین چهرههای ورزشی و ماندگار تاریخ فوتبال ایران است.
محبوبیتی که از شخصیت، صداقت،عقاید و حتی چهرهاش، نشات گرفته است. ناصرحجازی از جمله مردانی است که اصول اخلاقی خویش را فدای ارزشهای مادی نکرده است. طبع او آنقدر بلند است که مال اندوزی برایش حقیر جلوه کند. عشق به مردم، صداقت را چنان معنا کرده است که در حیات خویش داستانی نگاشته که روایتی است از مردمداری و کوشش برای اثبات حقانیت. حجازی یک قهرمان است،
اما تفاوتش با اکثریت قهرمانان آن است که ایدهآلهایی دارد انسانی، از دل مردم،مردمی که موج اضطراب و نگرانی آنها در تبادل بیماری وی ثابت نموده که حجازی کماکان محبوبترین است و برای محبوبیت هیچ پارامتری وجود ندارد جز عشق و علاقه آنها.بیماری حجازی پایان افسانه او نبود. او که قبلتر با تلخی و ملامتهای زندگی مقابله کرده بود،بایستی خود را برای نبرد با بیماری مهلک سرطان روبهرو میساخت تا به دوستدارانش که او را در ایدهآلهای خود جستجو میکردند، باز هم شور هیجان دوبارهای بخشد و حال بعد از گذشت یک سال از آن بیماری،سربلند از پیکاری سخت، نمادی است از ایستادگی و مقاومت.
او به خوبی میدانست که فردا روشن است و نشان داد که میتوان برای تحقق آرمانی والا،تا آخرین لحظه مبارزه کرد و او امروز همچون گذشته با شور و هیجان همیشگی،تجربیات خود را در اختیار باشگاه استقلال قرار میدهد تا باز هم به یاد بیاوریم که وی، همان شخصیتی است که با تربیت شاگردان بسیاری از جنس اسطوره یادآور ققنوس آن پرنده افسانهای است که همواره بر بلندای آسمان جای دارد و آگاهانه با بر هم زدن بالهایش جرقهای حاصل نموده که باعث سوختن و خاکستر شدنش میگردد و از خاکستر او ققنوسهای دیگر متولد میشوند و این سلسله ادامه خواهد داشت.